امشب

ساخت وبلاگ

امشب وقتي ديدم سارينارو فالو كردي اندازه يه دنيا دلم گرفت, فک میکردم دیگه واسم مهم نیس ولی وقتی دیدم انقد حالم بدشد ک خودم باورم نمشد جلوی بچه ها زدم زیر گریه نتونسم جلو خودمو بگیرم هیچوق نمیتونم بفهمم دلیل این کارتو, فقط حس میکنم اونقد وجودم واست بی اهمیت شده ک این کارو کردی, حتا یه لحظه فک نکردی اگر عطیه اینو ببینه چ حالی میشه چی فک میکنه من دوسست دارم ولی فک کنم دیگه باید از ذهنو قلبم بری بیرون, اگر بتونم حتما این کارو میکنم, من اگر ذره ای ذره ای واست مهم بودم, ذره ای تو قلبت بم تعهد داشتی اینکارو نمیکردی نمیگم تعهدی ک باکس دیگه باشی ولی این موجود این شخص ک میدونی چقد رو مخمه اصن انتظارشو نداشتم, خیلی دلم ازت شکست خیلی, میخاستم این وبلاگو تاهروق برگردیو باهم باشیم ادامه بدم شایدم ادامه بدم شاید دلنوشته هامو واست بنویسم ک بدونی کسیو ک اندازه یه دنیا دوسست داشت چقد راحت بخاطر یه موجودی ک بودونبودتو واسش مهم نیس ازدست دادی, حسی ک بم دست داد وصف نشدنی بود, فیلم زردو دیدی؟ حس نهالو داشتم وقتی شوهرش مرد بازم دوسش داشت بازم واسش ارایش کرد ولی قلبش شکست توقلبمو شکوندی شاید خاسی تلافی کنی ولی شکوندیش تصورش واسم سخته غیرقابل باوره خیلی سخته امیرعلی خیلی

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۶ساعت 23:57&nbsp توسط 44  | 

سلام عشقم...
ما را در سایت سلام عشقم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amiralieman بازدید : 335 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:21